من در کودکی هرگز به پارک ملی یا پارک ایالتی نرفتم. اما من ماجراهایی در فضای باز داشتم.
در طول 12 سال گذشته، من بیشتر وقتم را صرف این کار کرده ام: آوردن طبیعت بیشتر به بافت شهری هیوستون با ایجاد “چمنزارهای جیبی” در محله های شهر و مدارس محلی.
از سال 2010، هیوستون بیش از 30 مورد از این فضاهای عمومی کوچک را اضافه کرده است. برخی از آنها فقط مستطیل 50 فوتی هستند. بقیه بزرگتر هستند، بین دو تا 11 هکتار. همه آنها شبیه هیوستون سابق هستند، با علف های بلند و گل های بومی. پر رنگ هستند. در بهار، بلوک های معروف تگزاس شکوفا می شوند. در پاییز، گیاهان رنگ های بنفش و طلایی و صورتی به خود می گیرند. در زمستان به رنگ های زمینی مسی و قهوه ای و زرد روی می آورند. شاید تا آنجا که به بچهها مربوط میشود، همیشه حرکتی برای جلب توجه وجود دارد. و صدا وجود دارد: در هر روزی که میخواهید قدم بزنید، میتوانید صدای وزوز، غوغا و آواز پرندگان را در هیاهوی ترافیک شهری بشنوید.
حتی کوچکترین این فضاهای وحشی آهنرباهای بچه هستند، زیرا طبیعت در حال حاضر برای آنها چیز بدیعی است. من مجذوب این هستم که چگونه طبیعت در مقیاس کوچک می تواند برای بچه ها خاطره انگیز باشد و همچنان خاطره انگیز باشد.
حتی کوچکترین این فضاهای وحشی آهنرباهای بچه هستند، زیرا طبیعت در حال حاضر برای آنها چیز بدیعی است. من مجذوب این هستم که چگونه طبیعت در مقیاس کوچک می تواند برای بچه ها خاطره انگیز باشد و همچنان خاطره انگیز باشد. من و همسرم زمینی به مساحت هشتم جریب در هوستون داریم و هر سال کل حیاط جلوی خانه خود را در گل های آبی و دیگر گل های وحشی تگزاس می کاریم. هر بهار، بچهها و والدین را مییابیم که در حال کاوش در گلها، عکس گرفتن یا تماشای چیزی هستند که من دوست دارم آن را «تلویزیون زنبور عسل» بنامم. من همسایه ای دارم که فقط سه گیاه علف شیر را در یک گلدان بزرگ کاشت. او و دخترش ساعت ها به تماشای آمدن و رفتن پروانه های سلطنتی از آن سه گیاه می گذرانند.
من اکنون بخشی از یک تیم حفاظت از طبیعت هستم که طبیعت بیشتری را به شهرها تزریق می کند تا به حل مشکلات شهری کمک کند، از کاشت درختانی که دمای تابستان را خنک می کنند تا ایجاد تالاب هایی که آب های طوفان آلوده را جذب می کنند. در هیوستون، ما در حال طراحی برنامه ای برای استفاده از طبیعت برای کمک به محافظت از شهر Bayou در برابر سیل و تغییرات آب و هوایی با استفاده از گیاهان بومی هستیم. و هر بار که طبیعت بیشتری را به چشم انداز شهر اضافه می کنیم، چشم انداز ماجراجویی را دوباره اضافه می کنیم.
چنین تلاش های جمعی مهم است، اما اگر هر یک از ما متعهد به نگاه تازه به طبیعت شهری باشیم، چه؟ فکر میکنم گاهی اوقات ما بزرگسالان ناراحت میشویم زیرا بچههای امروزی مانند ما در دوران جوانی پیادهروی یا ماهیگیری نمیکنند یا طبیعت را تجربه نمیکنند. اما لازم نیست اینقدر در مورد آن نوستالژیک شویم. هیچ راه درستی برای کشف طبیعت وجود ندارد. ما فقط باید هر روز بر ارائه هر تجربه ای مبتنی بر طبیعت به بچه ها تمرکز کنیم. پارک ملی یلوستون مکانی شگفتانگیز است، اما تکهای از گلهای وحشی در مسیر مدرسه میتواند تخیل کودک را به همین راحتی تحریک کند.
وقتی در سطح شهر رانندگی می کنم، کوچه ها، پارکینگ ها و ساختمان های متروکه را نمی بینم. فضاهای خالی را می بینم که منتظرند دوباره وحشی شوند. مثل یک بوم خالی است.
پس ادامه دهید و چند گیاه را بیرون از درب منزل خود قرار دهید. یک مکان خالی را امن کنید تا بچه ها بتوانند کاوش کنند. یک چمنزار کوچک بین زمین های فوتبال شهر نصب کنید. لازم نیست
غول پیکر یا بکر باشد می تواند کوچک باشد. می تواند خشن باشد. حتی ممکن است کمی ریسک داشته باشد.
این روزها که در سطح شهر رانندگی می کنم، کوچه ها، پارکینگ ها و ساختمان های متروکه را نمی بینم. فضاهای خالی را می بینم که منتظرند دوباره وحشی شوند. مثل یک بوم خالی است.
به عنوان حافظان محیط زیست، باید از تازگی طبیعت بهره ببریم تا کودکان بیشتری را به کاوش در فضای باز علاقه مند کنیم. صفحه نمایش های الکترونیکی همیشه یک وسوسه خواهند بود، اما ما می توانیم با بازگرداندن طبیعت به روال روزانه جوانان، آن فعالیت های داخل خانه را متعادل کنیم. انجام این کار باعث بهبود سلامت، خلاقیت و اعتماد به نفس آنها می شود. و به طبیعت کمک می کند: بچه های امروزی مباشران بعدی دنیای طبیعی خواهند بود. بیایید به آنها کمک کنیم یاد بگیرند که آن را دوست داشته باشند.